فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
اُوار - اُور، ج: گرمى آتش و آفتاب، تشنگى، دود و زبانه آتش، باد جنوب.
اَوُور و اُور: باد صبا.
اَور، اُوار: گرمى زبانه آتش، شعله، تشنگى.
اِسْتَاْوَرَ: ترسيد، شتابى كرد در تاريكى.
اِسْتَاْوَرَتِ الْاِبِلُ: رميدند شتران و پريشان شدند در زمين نرم.
اِسْتَوْاَرَتِ الْاِبِلُ: رميدند شتران و پريشان شدند در زمين سخت و سنگستان.
اِسْتاوَرَالْقَوْمُ غَضَباً: سخت خشمگين شدند.
اِسْتاوَرَالْبَعيرُ: آماده برجستن شد شتر.
اُورطَة: يك گردان از آرتش.
اُورنيك، اَرنيك: پرسش نامه
اُورنيك: نمونه، الُگو.
اُوروِيَة، اُورپا: فرنگستان.
اُوروبى: فرنگى، اروپائى، غاز.
اَورَة: غاز
اَوْرانجُوتان: آدم جنگلى.
اَوْرِيوس: از خدايان فراعنه مصر.
(اِوَزّ) اِوَزَّة واحد - و اِوَزُّون، ج: مرد كوتاه و ضخيم، مرغابى.
اَرضٌ مَاْوَزَةٌ: زمينى كه در آن مرغابى زياد باشد.