فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اِوَزّى: رفتاريست مانند مرغابى يا اعتماد كردن بر يكى از جانب (يكدفعه براست و يكدفعه بچپ).

اَوَزّ: قو.

اَوَّزَ: مسخره كرد، شوخى كرد.

اَوْزُون: اكسيژن متراكم.

اَوْزِىّ: بره.

(اسَ) اَوْساً، ن: فرصت و غنيمت داد.

اَوْس: عطا، عوض دادن از چيزى، گرگ.

اَوْس اَوْس: كلمه اى است كه بدان گاو و گوسفند را زجر كنند.

اس: درخت مورد و آن را ريحان نيز گويند واحد آن اسه به شكل، باقيمانده خاكستر در آتش دان، عسل و يا باقيمانده آن در خانه زنبور، قبر، صاحب، آثارخانه و نشانهاى آن، هر نشان خفى.

آس: اوراق هاى بازى قمار.

اَوْسطى، اُسْطى: معلم، سركارگر.

اَوسطى: درشكه چى، راننده لوكوموتيو.

اُوَيْس: (مصغر) گرگ كوچك.

اِسْتِاسَة: (بر وزن استغاثه) عوض خواستن، مدد خواستن.

مُسْتَاس: كسى كه از او عطا خواهند و طلب صحبت او را كنند.

(ايفَ) الزَّرعُ افَةً، ل ن: آفت رسيده شد زراعت.

زَرعٌ مَؤُوفٌ و مَئيفٌ، ص.

اَلْقَوْمُ اُوفُوا و ايفُوا و اُفُوا و اِفُوا: آفت رسيده شد به گروه.

افَة - افات، ج: فساد و ضرر، طاعون، زهر، آفت محصول، هر چيز كه موجب تباهى شود.

/ 5263