بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
انَ الْاَوانُ: موقع سر رسيد، وقت آن فرا رسيد. فى اَوانِهِ: موقع مناسب، در فصل خود، به موقع خود. آنَ لَكَ اَنْ تَفْعَلَ: به اين زودى برايت انجام مى دهد. فى غَيْرِ اَوانِهِ: بى موقع، نابهنگام، بيجا، وقتش گذشته، بيگاه. (اهَ) اَوْهاً و اهاً، ن: آه گفت، افسوس. اَوَّهَ تَاْويهاً و تَاَوَّهَ: آه گفت، اين كلمه را نزد شكايت و اندوه گفت. اَوْهِ اَوْهُ اَوْهَ آهِ اَوِّهِ اَوِّهْ اَوَّهْ اوُوهُ آهٍ اوِ اوٍ و اَوَتاه و اَوِّياه: سيزده لغت است در اين كلمه كه در موقع بيمارى و رنج گويند. اهَة: حصبه است و آن سرخجه و دانه هائيست كه بر اندام برآيد و ماهه جُدَرى است كه عوام آبله گويند. اَوَّاه: مرد با يقين و نرم دل، بسيار دعا و زارى كننده از بيم خدا، فقيه، مؤمن. اَوَّهَ: آه كشيد، ناليد. تَاَوُّه: ناله و فرياد از درد، آه دردناك. اَهانَ: بدرفتارى كرد، بدزبانى كرد. اِنَّ اِبْراهيمَ لَاَوَّاهٌ حَليمٌ (آيه): به درستى كه ابراهيم عليه السلام هر آينه دعا و زارى كننده و صبور بود.