فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اَىّ: اسم است و به پنج وجه آيد (1( براى شرط و جزا مانند اَيّاً ما تَدْعُوا فَلَهُ الْاَسْماءُ الْحُسنْى (2) استفهام در عاقل و غير عاقل به معنى كدام مانند اَيُّهُمْ اَخُوكَ (3) موصول به معنى اَلَّذى مانند لَنَنْزِ عَنَّ مِنْ كُلِّ شيعَةٍ اَيُّهُمْ اَشَدُّ (4) دال بر معنى كمال باشد در اين صورت صفت نكره واقع شود مانند زَيْدٌ رَجُلٌ: اَىُّ رَجُلٍ )چطور مردى كامل بود در صفت مردان( و اَىّ باين معنى معرب است و در مؤنث آن جايز است دخول تا كه گويند اَيَّة و در مثنى و در مجموع نيز تثنيه و جمع آيد و در تثنيه اَيَّانِ و اَيَّتانِ و اَيَّيْنِ و اَيَّتَيْنِ و در جمع اَيُّونَ و اَيّينَ و اَيَّاتٌ و اَيَّاتٍ )5) براى فاصله بين حرف نداء و منادى معرف باللام آيد مانند يا اَيُّهَا الرَّجُلُ و گاه بر آن كاف داخل شود به معنى كم خبريه آيد به معنى بسا مانند كَاَيِّنْ رَجُلاً.

اَيا: حرف نداء است براى دور و گاهى همزه اش را تبديل به ها كرده هَيا گويند.

اِيَّا: ضمير منفصل منصوب متصل ميشود به او تمام ضمائر نصب و اراده ميگردد به آن تميز صاحب ضمير مانند اِيَّاهُ و اِيَّاكُمْ و اِيَّانا و غيره.

اِيا و اَياة و اِياة و اَياء: روشنى آفتاب و خوبى او است، خوبى گياه.

مَوْضِعٌ مائِىُّ الْكَلاءِ: مكانى كه گياه آن ناگوار باشد.

تَاَيَّيْتُهُ: قصد نمودم او را.

تَاَيّى بِالمَكانِ: توقف كرد و درنگ نمود در آنجا.

ايَة - ايات و اى و اَوايا، ج و اَيايا، ج ج: شخص، بدن و جسم مردم و غير آن، عبرت و پند، نشان و علامت، يك سخن تمام از قرآن، جماعت.

لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً (آيه): بر آنان عبرت بود.

لَقَدْ كانَ فى يُوسُفَ وَ اِخْوَتِهِ اياتٌ لِلسَّائِلينَ (آيه): هر آينه بتحقيق در قصه يوسف و برادرانش عبرت و پند است براى پرسندگان.

رَبِّ اجْعَلْ لى ايَةً: خدايا قرار ده براى من نشانى.

خَرَجَ الْقَوْمُ بِايَتِهِمْ: خارج شدند گروه به جماعتشان.

اَوْوَىّ: نسبت بسوى آيه.

اوَى الْبَيْتَ: در خانه نشست، كناره گيرى كرد، به خانه پناه برد، پناه داد.

اوى، اَوّى: جاى داد، منزل داد، پذيرائى كرد.

فِى الْاَوى: داخل خانه، درون منزل.

اِيْوان: تالار، ايوان، سراى، قصر.

آيَة: يادگار، معجزه كار خارق العاده، هر چيز شگفت انگيز، تعجب آور.

مَاْوى: اقامتگاه، گوشه عزلت، مسكن.




/ 5263