فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اَبى عَلَيْهِ و اَبى عَلَيْهِ الْاَمْرَ: نافرمانى كرد از وى.

اَبَيْتَ اللَّعْنَ: امتناع كنى از كارى كه سزاوار لعنت است.

اَبَيْتُ الطَّعامَ اِباً، ف: دست كشيدم از خوراك بدون سيرى و بازماندم.

اَبِىَ الْفَصيلُ و اُبِىَ اَباً: ف ل ناگوارى يافت كُرِه شتر از شير.

اَبِىَ الْعَنْزُ: بوئيد بز نر بول ماده را پس بيمار شد.

اَبْواء، ص.

بَحْرٌ لايُؤْبى: دريائى است كه آب آن منقطع نمى شود و هميشه هست.

كَلاءٌ لايُوْبى: سبزه زاريست كه تمام نمى شود سبزه آن.

تَاَبّى عَلَيْهِ: گردنكشى و نافرمانى كرد از وى.

اُبْيَة: تكبر و بزرگى.

اِبْيَة: بازآمدن شير در پستان.

اَباء: گياهى است كه از آن كاغذ مى سازند، انبوه درختان.

اُباء: كراهت.

رَجُلٌ اَبَيان - اِبْيان ج: مردى است كه ناخوش دارد خوراك را و يا آنكه ناخوش دارد زن فرومايه را.

اَبِيَّة: زنى كه كراهت دارد آب را و آنكه خواهش طعام شب نداشته باشد، ماده شترى كه نر بر او جسته وليكن آبستن نشده باشد.

اَبواء: كوهيست بين مكه و مدينه و شهريست به آن نام مزار.

اَبَى: رد كرد، نپذيرفت، امتناع كرد.

آبٍ: بى ميل، ناراضى، باكراهت.

اِباء - اِبائَة: رد، عدم قبول، بيزارى، تنفر، بى ميلى.

/ 5263