بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
احَ: سفيدى تخم مرغ، حكايت صداى سرفه. احِ و آحَ (اَوياحَ): در حق كسى گويند كه مكروه دارد چيزى را. (ايخِ( )مبنى بر كسر): كلمه اى است كه گفته ميشود وقت خوابانيدن شتران. (ادَ) اَيْداً - ض: توانا و قوى گرديد. ايَدْتُهُ اِيادَةً و مُؤايَدَةً و اَيَّدْتُهُ تَاْييداً: قوت و نيرو دادم او را - مُؤَيِّد و مُؤْيِد، ص. اَيْد و اد: قوت و نيرو. وَاذْكُر عَبْدَنا داوُدَ ذَاالْاَيْدِ (آيه): ياد كن بنده ما داود را كه نيرومند بود. اِياد: پشتيبان، پناهگاه، حفظ و حمايت، آنچه كه بدان قوت باشد، هوا، كوه محكم، خاك اطراف حوض، خرگاه، تپه ريگ، راست و چپ لشگر، كثرت شتران. مُؤْيِد - مَايِد، ج: كار بزرگ و دشوار. هُوَ فى اِيادِ اللَّهِ: او در پناه و حفظ و حمايت خدا است. رَجُلٌ اَيِّدٌ: مرد قوى و توانا. اَيَّدَ: تاييد كرد، تقويت كرد، حمايت كرد، پشتى كرد، ثابت كرد، كمك كرد، يارى كرد. اِدّ: كار ناپسند. لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئاً اِدّاً (آيه): حقا چيزى ناپسند آورديد. تَاَيَّدَ: تاييد شد، حمايت شد، تصديق ابرام كرد، دليل قاطع آورد، قوى و توانا گشت. ايدرُوجين: هيدروژين، يكى از دو ماده آب، اصل آب، آب زا. (ارَ) الْمَراَةَ، ض: با زن جمع شد و جماع كرد. - ائِر، ص. اَيْر - اُيُور و ايار و ايُر، ج: نره و آلت مرد، باد صبا، باد شمال.