فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اَبْتَر: دم بريده، مار كوتاه دم بد، بى چيز و مفلس، كسى كه فرزند و جانشين نداشته باشد، زيان كار، توشه دان، دلو بى گوشه، كار بى فائده، گورخر و بنده، ضرب چهارم از مثمن متقارب و دوم از مسدس مديد است كه در آنها حذف و قطع باشد و از فعولن فع بماند و از فاعلاتن فعلن بسكون عين.

اِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْاَبْتَرُ (آيه): دشمن تو دم بريده و به لاعقب است.

اَبْتَرَ الرَّجُلُ: نماز ظهر خواند (بقول نهايه).

اَبْتَران: گورخر، بنده.

بَتْراء: كامل، اندازه و رسا، از خطب آن است كه در اول آن اسم خدا و صلوات بر پيغمبر ذكر نشده باشد.

اُباتِر: كوتاه قد، بى نسل و فرزند، مرد قطع كننده رحم.

بُتَيْراء: آفتاب، ناتمام.

بَتَرَ: شكست، پاره كرد.

بَتَر: اندام.

بَتَّار: پاره كنند، برنده.

اَبْتَر: كوتاه، مختصر.

جُمْلَةٌ مَبْتُورَةٌ: عبارت بى سر و ته.

پِتْرُول: نفت.

مَبْتُورَه: دم بريده.

(بَتَعَ) مِنْهُ بُتُوعاً، ن: فرو ماند در راه و منقطع گرديد.

بَتَعَ فِى الْاَرضِ: دوردست رفت در زمين.

بَتَعَ النَّبيذَ بَتْعاً، ض: ساخت شيره انگور را.

بَتِعَ الْفَرَسُ بَتَعاً، ف: دراز گردن شد اسب.

/ 5263