بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اَبْتَر: دم بريده، مار كوتاه دم بد، بى چيز و مفلس، كسى كه فرزند و جانشين نداشته باشد، زيان كار، توشه دان، دلو بى گوشه، كار بى فائده، گورخر و بنده، ضرب چهارم از مثمن متقارب و دوم از مسدس مديد است كه در آنها حذف و قطع باشد و از فعولن فع بماند و از فاعلاتن فعلن بسكون عين. اِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْاَبْتَرُ (آيه): دشمن تو دم بريده و به لاعقب است. اَبْتَرَ الرَّجُلُ: نماز ظهر خواند (بقول نهايه). اَبْتَران: گورخر، بنده. بَتْراء: كامل، اندازه و رسا، از خطب آن است كه در اول آن اسم خدا و صلوات بر پيغمبر ذكر نشده باشد. اُباتِر: كوتاه قد، بى نسل و فرزند، مرد قطع كننده رحم. بُتَيْراء: آفتاب، ناتمام. بَتَرَ: شكست، پاره كرد. بَتَر: اندام. بَتَّار: پاره كنند، برنده. اَبْتَر: كوتاه، مختصر. جُمْلَةٌ مَبْتُورَةٌ: عبارت بى سر و ته. پِتْرُول: نفت. مَبْتُورَه: دم بريده. (بَتَعَ) مِنْهُ بُتُوعاً، ن: فرو ماند در راه و منقطع گرديد. بَتَعَ فِى الْاَرضِ: دوردست رفت در زمين. بَتَعَ النَّبيذَ بَتْعاً، ض: ساخت شيره انگور را. بَتِعَ الْفَرَسُ بَتَعاً، ف: دراز گردن شد اسب.