فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وَ لا تَبَتُّلَ فِى الْاِسْلامِ (حديث): در اسلام انقطاع از نكاح نيست.

لا رُهْبانِيَّةً وَ لا تَبَتُّلَ فِى الْاِسْلامِ: گوشه گيرى و پرهيز از زنان در اسلام روا نيست.

تَبَتَّلَتْ و اِسْتَبْتَلَتْ و اِنْبَتَلَتِ الْفَسيلَةُ: جدا و مستغنى گرديد نهال از اصل درخت.

عَطاءٌ بَتْلٌ: بخششى بيمانند، آخرين بخشش كه بعد از آن عطائى نباشد.

صَدَقَةٌ بَتْلَةٌ: خير و نيكوئى در راه خدا كه دهنده را رجوع در آن جايز نيست.

بَتُول: دختر و دوشيزه كه بريده باشد رغبت و حاجت خود را از مردان، نهال و شاخه كه از بيخ درخت برآمده و مستغنى باشد، لقب حضرت فاطمه عليهاالسلام و لقب مريم مادر عيسى (ع).

مُبْتِل و مُبْتِلَة: درختى كه از بيخ آن شاخه برآمده و از آن درخت مستغنى گرديده باشد.

اِمْرَاَةٌ مُبَتَّلَةٌ: زن جميله و خوش رو، زن تمام خلقت، يا زنى كه در عضوهايش نرمى باشد.

بَتيل - بُتُل، ج: نهر كوچك در پائين رودخانه، لقب حضرت مريم (ع)، نهال فوق است و درختى است كه شاخهاى آن آويزان باشد.

بَتَّلَ و تَبَتَّلَ: به تنهائى زندگى كرد، زن نگرفت.

بَتَلَة: گلبرگ، برگ گل.

بَتُولا: درخت غان.

بَتُولِيَّة: بكارت، دوشيزگى.

مَرَّ عَلى بَتيلَةٍ مِنْ رَاْيِهِ عَلى بَتْلاء: گذشت بر عزيمتى كه برگرديده نمى شود.

عُمْرَةٌ بَتْلاء: عمره بدون حج.

/ 5263