بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
وَ لا تَبَتُّلَ فِى الْاِسْلامِ (حديث): در اسلام انقطاع از نكاح نيست. لا رُهْبانِيَّةً وَ لا تَبَتُّلَ فِى الْاِسْلامِ: گوشه گيرى و پرهيز از زنان در اسلام روا نيست. تَبَتَّلَتْ و اِسْتَبْتَلَتْ و اِنْبَتَلَتِ الْفَسيلَةُ: جدا و مستغنى گرديد نهال از اصل درخت. عَطاءٌ بَتْلٌ: بخششى بيمانند، آخرين بخشش كه بعد از آن عطائى نباشد. صَدَقَةٌ بَتْلَةٌ: خير و نيكوئى در راه خدا كه دهنده را رجوع در آن جايز نيست. بَتُول: دختر و دوشيزه كه بريده باشد رغبت و حاجت خود را از مردان، نهال و شاخه كه از بيخ درخت برآمده و مستغنى باشد، لقب حضرت فاطمه عليهاالسلام و لقب مريم مادر عيسى (ع). مُبْتِل و مُبْتِلَة: درختى كه از بيخ آن شاخه برآمده و از آن درخت مستغنى گرديده باشد. اِمْرَاَةٌ مُبَتَّلَةٌ: زن جميله و خوش رو، زن تمام خلقت، يا زنى كه در عضوهايش نرمى باشد. بَتيل - بُتُل، ج: نهر كوچك در پائين رودخانه، لقب حضرت مريم (ع)، نهال فوق است و درختى است كه شاخهاى آن آويزان باشد. بَتَّلَ و تَبَتَّلَ: به تنهائى زندگى كرد، زن نگرفت. بَتَلَة: گلبرگ، برگ گل. بَتُولا: درخت غان. بَتُولِيَّة: بكارت، دوشيزگى. مَرَّ عَلى بَتيلَةٍ مِنْ رَاْيِهِ عَلى بَتْلاء: گذشت بر عزيمتى كه برگرديده نمى شود. عُمْرَةٌ بَتْلاء: عمره بدون حج.