بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
(بَتُوم): قير معدنى، جسم نفتى، زفت. (بَتِيَّة): حمام فرنگى، طشت. (بَتا) بِالْمَكانِ بَتْواً، ن: اقامت نمود در آنجا. (بَثَاَ) بِالْمَكانِ، م: اقامت كرد در آنجا. بَثاء: زمين نرم. (بَثَّ) الْخَبَرَ بَثّاً، ض ن: شايع كرد و آشكار كرد خبر را. بَثَثْتُكَ السِّرَّ و اَبْثَثْتُكَ: با تو در ميان نهادم راز را. بَثَّ الْغُبارَ، ن: برانگيخت گرد و غبار را. بَثَثْتُ الشَّىْ ءَ: پراكنده كردم و گستردم آن چيز را. اَبْثَثْتُكَ: بتو ظاهر كردم حال و غم و اندوه خود را. اَبَثَّ الْخَبَرَ: پراكنده و آشكار كردم خبر را. بَثّ: منتشر كردن. بَثَّ فيها مِنْ كُلِّ دابَّةٍ (آيه): پراكنده و منتشر نمود در زمين از تمام جنبندگان. بَثَّثَ الخَبَرَ تَبْثيثاً و بَثْبَثَ الْخَبَرَ بَثْبَثَةً: پراكنده و فاش كرد خبر را. بَثَّثَ اَمْرَهُ: پراكنده كرد آن را. اِسْتَبَثَّهُ اِيَّاهُ: خواست از او تا آشكار و پراكنده گرداند خبر را. مُنْبَثّ: بيهوش. اِنْبَثَّ الْخَبَرَ: پراكنده و منتشر گرديد خبر. بَثْبَثَ الْغُبارَ: برانگيخت گرد و خاك را. بَثّ: حال، غم و اندوه سخت، بيمارى شديد، حاجت، ترويج و تبليغ. بَثَّ: فرستاد، روانه كرد، انتشار داد، پخش كرد، ترويج داد.