فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(اِبْثَعَرَّتِ) الْخَيْلُ: دويدند اسبان تا سبقت گيرند.

(بَثَغَ): سرخ و كلفت گشتن اندام از غلبه خون.

(بَثَقَ) السَّيْلُ النَّهْرَ بَثْقاً و بِثْقاً و تَبْثاقاً، ن: شكست سيل كناره نهر را.

بَثَقَتِ الْعَيْنُ: پر اشك گرديد چشم.

بَثَقَتِ الرَّكِيَّةُ بُثُوقاً: پر آب گرديد چاه - بِئْرٌ باثِقَةٌ، ص.

اِنْبَثَقَ: گشوده شد و دريد بند آب.

اِنْبَثَقَ الْماءُ: برآمد و روان شد آب.

اِنْبَثَقَ السَّيْلُ عَلَيْهِمْ: ناگهان سيل رسيد بر ايشان.

اِنْبَثَقَ عَلَيْهِمْ بِالْكَلامِ: ناگاه بسخن درآمد برآنها.

بَثْق و بِثَق - بُثُوق، ج: سرچشمه.

باثِقُ الْكَرَمِ: مرد بسيار عطاكننده.

اِنْبَثَقَ: تركيد و بيرون آمد، ناشى شد، صادر شد.

اِنْبَثَقَ الْفَجْرُ: سپيده دميد، روشن شد، طلوع كرد بامداد.

اِنْبِثاق: ظهور، صدور، پرتو.

اِنْبِثاقُ الرُّوح: تجلى روح القدس.

مُنْبَثِق: صادر، ناشى.

(بُثلَة): شهرت، آشكارا.

(بُثُن): مرغزارها و سبزه زارها.

/ 5263