فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بَثْنَة: زمين نرم، كره، زن خوش صورت و نازك پوست و آكنده گوشت، تن آسائى در نعمت.

بِثْنَة: زمين نرم.

بَثينَة: يار و معشوق خوش روى.

بَثنِيَّة - بِثَن، ج: نوعى از گندم خوب كه در زمين نرم رويد، ريگ نرم.

(بَثا) بَثْواً، ن: عرق كرد.

بِثَة (اصل آن بِثوَة) - بِثىً، ج: خاكستر.

بَثّى: بسيار مدح كننده مردم، مرد پرخشم.

بَثاء: زمين نرم.

(بَجَّ) الْقَرحَةَ بَجّاً، ن: شكافت جراحت را.

بَجَّهُ بِالرُّمْحِ: به نيزه دوخت او را.

بَجَّ الْكَلاءُ الْماشِيَةَ: فربه گردانيد گياه چارپا را تا برآمده گرديد تهيگاه او.

بَجَّجْتُهُ: غالب آمدم او را در جنگ.

باجَجْتُهُ: كارزار و جنگ كردم با او.

اِبْتَجَّتْ ماشِيَتُكَ: فربه گرديد و برآمده تهيگاه شد چارپاى تو از خوردن گياه.

بُجّ: جوجه مرغ.

بَجَّة: دانه ريزه كه بر چشم برآيد، خون رگ زده، شترى كه در جاهليت به سال قحط مى كُشند و مى خورند.

/ 5263