فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بَجْدَة: اصل، صحرا، حقيقت كار و كنه او، سرچشمه، منشاء، نژاد.

هُوَابْنُ بَجْدَتِها: كاملاً آشناست، اهل فن است.

بَجادى: لعل، سنگ سيلان.

بُجْدَة و بُجُد: حقيقت كار و اصل آن.

اِبْنُ بُجْدَة: كسى كه از گفته خود برنگردد، داناى حقيقت كار و كنه آن، دليل و هادى.

بِجاد - بُجُد، ج: لباس و پلاس خط خطدار.

اَبْجَد: (در باب الهمزه مذكور است).

(بَجِرَ) الرَّجُلُ بَجَراً، ف: برآمده ناف گرديد و بزرگ شد شكم او - بَجِر، ص.

بَجَرَ: شكم دريد، روده درآورد.

بَجِرَ: شكم پر گرديد از آب و شير و تسكين نيافت.

بَجِرَ عَنْهُ: سست گرديد از او.

تَبَجَّرَ النَّبيذَ: كناره كرد در نوشيدن شراب.

اِبْجارَرتُ عَنْهُ: سست گرديدم از وى.

اَبْجَرَ الرَّجُلُ: مستغنى و بى نياز گرديد.

بُجْر - اَباجِر، ج - اَباجير، ج ج: كار بزرگ بدى، شگفتى در نهايت.

بُجْرِىّ و بُجْرِيَّة - بَجارى، ج: بلا و سختى.

بُجْرَة - بُجَر، ج: ناف بيرون آمده، برآمدگى و گره در شكم و در روى و گردن.

ذَكَرَ عُجَرَهُ وَ بُجَرَهُ: ياد كرد تمامى عيوب ظاهر و باطن او را.

بَجَر: بيرون آمدگى ناف و كلفتى بيخ آن.

اَبْجَر - بَجْراء (مؤنث) بُجْر و بُجْران، ج: مرد برآمده ناف و شكم بزرگ، طناب كشتى.

باجِر - بَجَرَة، ج: شكم بزرگ و باد كرده و دميده جوف.

بَجْراء: زمين بلند و سخت و زمينى كه در آن گياه نرويد.

(بَجارِم): بلايا و سختى ها.




/ 5263