فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بَحَّ الْبَطَّةُ: اردك قات قات كرد.

بُحاح: نفس تنگى (نام بيماريست).

اَبَحّ، مَبْحُوح: خشن، گرفته.

اِبْتِحاح: وسعت، فراخى زندگانى.

بَحَح و بُحَّة: گرفتگى گلو و سنگينى و خشونت آواز.

شَحيحٌ بَحيحٌ: (از اتباع است) ثانى به معنى اول است يعنى بخيل.

اَبَحّ - بُحّ، ج: دينار، فربه، چوب ضخيم.

(بَحْبَحَ) و تَبَحْبَحَ: جاى گرفت و فرود آمد.

بَحْبَحَ، تَبَحْبَحَ: آسوده بود، راحت بود، در آسايش بسر برد، در ناز و نعمت بسر برد.

تَبَحْبَحَ الدَّارَ: جاى گرفت در وسط خانه.

تَبَحْبَحَ الْحَياءُ: وسيع باريد باران و جاى گرفت در زمين.

بَحْبَحىّ: مرد وسيع نفقه.

بَحْبَحَة: جماعت.

بَحْباح: كسى كه بسيار كوتاه باشد تا درازى و پهنايش برابر شده.

/ 5263