فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مَباحِثُ الْبَقَر: زمين بى آب و گياه، يا جاى نامعلوم.

(بَحْثَرَهُ) بَحْثَرَةً: جستجو و تفتيش او كرد، پراكنده و جدا ساخت آن را، برآورد او را و ظاهر و نمايان گردانيد، شورانيد او را.

بَحْثَرَ: پخش كرد، بر باد داد، تباه كرد، فنا كرد.

بَحْثَرَ اللَّبَنُ: بريده گرديد شير.لَبَنٌ مُبَحْثَرٌ، ص.

تَبَحْثَرَ: پراكنده گرديد.

(بَحْثَنَ) فِى الْاَمْرِ بَحْثَنَةً: جدائى و تراخى نمود در كار.

(بُحْدُرى): كودك شيرزده كه قوى نشود.

(بَحْدَلَ): تند و تيز و شانه جنبان رفت.

بَحْدَلَة: سبك دويدن.

(بُحْذُق(: برز قطونا )اسپرزه معروف).

(بَحَرَهُ) بَحْراً، ن: شكافت، گشاد و فراخ گردانيد.

بَحَر: شكافتن گوش.

بَحِرَ بَحَراً، ف: سراسيمه و متحير شد از ترس، سيراب نگرديد از بسيارى تشنگى.

بَحِرَ: گيج شد، رنگ از رويش پريد، ترسيد.





/ 5263