فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بَدَرَ: متعجب ساخت، سر رسيد، بى خبر وارد شد، غافلگير كرد.

بَدَّرَ: زود آمد.

بادَرَ: عجله كرد.

بادَرَ اِبْتَدَرَ: پيش دستى كرد، پيش افتاد.

بَدْرى: خيلى زود.

بادِرَة: درك مستقيم، روشن بينى، علوم بى برهان.

اَبْدَرَالْبُشْرُ: سرخ گرديد غوره خرما.

اَبْدَرَ الْوَصِىُّ فى مالِ الْيَتيمِ: انفاق كرد وصى مال يتيم را پيش از بلوغ.

اِبْدار: در شب بدر (سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه) راه رفتن - مُبْدِر، ص.

بادِرَة - بَوادِرَة، ج: گوشت بين كتف و گردن.

بادَرَهُ وَ اِلَيْهِ مُبادَرَةً و بِداراً: پيشى گرفت او را و بشتافت به سوى آن.

اِبْتَدَرَهُ: پيشى گرفت او را.

اِبْتَدَرَ اِلَى السِّلاحِ: شتافت سوى اسلحه تا بگيرد.

تَبادَرَهُ و اِلَيْهِ تَبادُرَةً: پيشى گرفت و شتافت سوى آن.

مُتَبادِر، ص.

بَيْدَرَ الطَّعامَ بَيْدَرَةً: جمع و انبار كرد گندم را.

بَدْر: ماه تمام (زيرا كه پيشى ميگيرد قبل از غروب آفتاب و طلوع مى كند) و يا به جهت تمام و كامل بودن، مهتر، جوان، تمام در جوانى، تمام از هر چيز، طبق.

يَوْمُ بَدْر: در سال دوم از هجرت حضرت پيغمبر اسلام (ص( در موضعى كه بدربن قريش در آنجا چاه كنده بود با كفار قريش جنگ كرد )وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ).

لَيْلَةُ الْبَدْر: شب چهاردهم از ماه.

بَدْرَة و بَدْر - بُدُور و بِدَر، ج: پوست بزغاله، هميان كه در او هزار يا ده هزار و يا هفت هزار درهم و دينار باشد.

/ 5263