فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بَدُعَ بَداعَةً و بُدُوعاً: درگذشت از اقران خود به علم و شجاعت و شرف.

اَبْدَعَ: نو بيرون آورد.

اَبْدَعَ الشَّاعِرُ: طرز نو نهاد در شعر.

اَبْدَعَتِ الرَّاحِلَةُ: مانده شد، هلاك گرديد، لنگ گرديد چارپا.

اَبْدَعَ فُلانٌ بِفُلانٍ: ببريد از او و حاجت او را روا نساخت.

اَبْدَعَتْ حُجَّتُهُ: باطل گرديد حجت او.

اُبْدِعَ، ل: باطل كرده شده.

اُبْدِعَ بِفُلانٍ: فروماند در راه از جهت هلاك شدن شترسوارى يا به جهت ماندن شتر در راه.

مُبْدِع: بيرون آورنده، يكى از صفات خداى تعالى، طرز نو دهنده در شعر.

بَدَّعَهُ تَبْديعاً: به بدعت نسبت كرد او را.

اِبْتَدَعَهُ: نو بيرون آورد آن را.

اِبْتِداع: اهل بدعت شدن - مبتدع، ص.

كُلُ مُحْدِثَةٍ بِدْعَةٌ: هر چيز حادث كه در كتاب و سنت نباشد بدعت است.

تَبَدَّعَ: اهل بدعت گرديد.

اِسْتَبْدَعَهُ: نو بيرون آورنده شمرد آن را.

بِدْع - اَبْداع و بُدُع، ج: نو بيرون آمده، جوانمرد خوش خوى و برتر از اقران و همسران در علم و شجاعت و شرف، تن پر گوشت.

بِدْعَة - بِدَع، ج: رسم نو در دين بعد اكمال آن يا هر آنچه بعد از پيغمبر اكرم (ص) در دين پيدا گشت.

/ 5263