فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
بَذَرَتِ الْاَرضُ: برآمد گياه زمين.
بَذَرَ السِّرَّ: فاش و آشكار كرد راز را.
بَذَرَ الْمالَ و بَذَّرَهُ: پريشان و پراكنده كرد مال را به اسراف.
بَذْر: اسراف كار، تخم پاشيدن.
اِنَّ الْمُبَذِّرينَ كانُوا اِخْوانَ الشَّياطينَ (آيه): اسرافكاران برادران شيطانند.
وَ لا تُبَذِّر تَبْذيراً (آيه): اسراف نكنيد، اسراف كردنى.
بَذُرَ بَذارَةً، ك: فاش كننده راز گرديد.
باذَرَ مُباذَرَةً: اسراف و بيهوده خرج كرد.
بَذارَّة و بَذارَة و نَبْذَرَة: بيهوده خرج كردن مال و اسراف آن.
بَذَّرَ: تلف كرد، تباه كرد، بر باد داد، گياه به تخم نشست.
اِوانُ الْبَذْر: هنگام كِشت.
بَذْرَة: هسته ميوه يا تخم پنبه.
تَبْذير: تباهى، تلف، بربادى، ولخرجى، زياده روى، فاش كردن راز، پراكنده كردن چيزى، آزمودن.
مُبَذِّر: تبهكار، تلف كن، ولخرج.
تَبَذَّرَالْماءُ: متغير شد آب.
مُسْتَبْذِر: شتاب كننده.