فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(باذْغيس(: )معرب بادخيز كه محل رياحين باشد).

(بَذْق) - بُذُوق، ج: راهنماى در سفر، صغير، سبك.

باذَق و باذِق: شيره انگور تند و تيز كه كمى پخته (معرب باده است).

بَيْذَق - بَياذَق، ج: راهنماى در سفر، پياده.

مُبَذَّقَة: كسى كه گفتارش بهتر از عملش باشد.

(اِبْذَقَرُّوا): متفرق شدند و گريختند.

ما اِبْذَقَرَّ الدَّمُ فِى الْماءِ: نياميخت خون در آب همچنان متمايز ماند.

(بَذْقَطَة): پراكنده كردن مرد سخن و متاع را.

(بَذَلَ) الشَّئَ بَذْلاً، ض ن: سخاوت كرد و داد اين چيز را - باذِل و بَذُول، ص.

اِبْتِذال: همه روزه پوشيدن جامه و كهنه كردن، ضد نگاهداشتن.

فَرَسٌ لَهُ ابْتِذالٌ وَ بَذْلٌ: اسبى كه براى او دويدنى است با نهايت جد و جهد يا بدرفتار.

مُبْتَذِل و مُتَبَذِّل: كهنه پوش، آنكه همه كار خود را خودش انجام دهد.

سَيْفٌ صِدْقُ الْمُبْتَذَلِ (مجازا): شمشير بران و قاطع.

رَجُلٌ صِدْقُ الْمُبْتَذَلِ (مجازا): مرد سخت كار بُر.

تَبَذُّل: نگاهداشتن چيزى.

بَذْل: دهش، دادن، سخاوت.

بِذْلَة: جامه كهنه.

بَذَلَ: خرج كرد، صرف كرد، مايه گذارد، قربانى كرد، فدا كرد، بسيار كوشيد، نهايت جد و جهد را كرد، بدرفتارى كرد، خوار كرد، دشنام داد، ازخود گذشتگى و فداكارى كرد.

بِذْلَةُ الثِّياب: يكدست لباس جور.

بِذْلَةُ السَّهرَة: لباس شب، اسمركينگ.

بِذْلَةُ الْعَمَل: لباس كار، جامه روز.

بِذْلَةٌ رَسْمِيَّة: لباس رسمى، يك شكل، يكنواخت.

مِبْذَل و مِبْذَلَة - مَباذِل، ج: جامه كهنه.




/ 5263