بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
طَريقٌ مِئْتاءٌ: راه آباد و روشن، انتهاى ميدان اسب دوانى، جاى فراهم آمدن راهها و جوانب. دارى بِمِئْتاءِ دارِ فُلانٍ: خانه من جانب و مقابل خانه فلان است. مَاْتِىّ: (اسم معفول به معنى اسم فاعل) آينده. اَتى اَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ (آيه): آمد امر خدا پس شتاب نكنيد. (اَثَّ) النَّباتُ اَثاثَةً و اَثاثاً و اُثُوثاً، ض ن ف: انبوه شد گياه و بهم پيچيد. اَثَّتِ الْمَراَةُ: بزرگ شد سرين و نشستگاه زن. اَثٌ و اَثيث، ص: (از هر دو فعل). - اِثاث و اَثائِث، ج: (مذكر و مؤنث). اَثَّثَهُ تَاْثيثاً: پايمال كرد او را. اَثَّثَ الْفِراشَ: نرم كرد بستر را. تَاَثَّثَ: متاع گرفت چيزى را، بسيار شد كالاى و مال او. اَثاث (واحد ندارد يا اَثاثَة واحد): اسباب خانه يا تمام مال. اَثاثىّ: سه پايه ديگ، ديگدان. اَثائِث: زنان پرگوشت يا بلند قامت. اَثيث: فراوان، وفور، بسيارى، چاق، فربه، گوشتى، گياهى كه ريشه ميدواند. مُؤَثَّث: مفروش با اسباب.