بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
بَرَءَ الْمَريضُ بُرءاً و بُرُوءاً و بَرءاً، ن ك م ف: به شد از بيمارى و برخاست. بَرَء: كنار شدن، آفريدن. فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ اَنَّهُ عَدُوٌ لِلَّهِ تَبَرَّءَ مِنْهُ (آيه): چون بر ابراهيم روشن گرديد كه آزر دشمن خداست بيزارى نمود از او. اَبْرَاَهُ اللَّهُ: به گردانيد او را خدا - بارِى ء و بَرى ء، ص. بَرَاَ مِنْ كَذا: آزاد شد، فارغ شد، از زير بارى بيرون آمد، بيگناه بود، بى تقصير بود. بَرَّئَهُ مِنَ الْخَطيئَةِ: آمرزيد، عفو كرد، بخشيد او را. بَرَّئَهُ، اَبْرَاَ: سبك بار كرد، آزاد كرد. اَبْرَاَالْمَريضَ: علاج كرد، درمان كرد. تَبَرَّءَ مِنْ: انكار كرد، رد كرد، از خود سلب كرد، نپذيرفت، دستش را شست. اَبْرَاَكَ مِنْهُ: پاك گردانيد تو را از آن و بيزار ساخت. مُباراة: با هم جدا گرديدن. بارَاَالرَّجُلُ الْمَراَةَ مُبارَاَةً: صلح كرد با زن به جدائى. بَرَّاَكَ مِنْهُ تَبْرِئَةً: پاك گردانيد تو را از آن و بيزار ساخت. تَبَرَّءَ مِنْهُ: بيزار شد از آن. اِسْتَبْرَءَ الْخَبَرَ: طلب اطلاع كرد تا دريابد و قطع شبهه كند. اِسْتِبْراء: ترك جماع كردن در موقع حيض، بيزارى از عيب و قرض و غيره. اِسْتِبْراءُ الذَّكَر: پاك كردن ذكر از بول. بُراَة - بُرَء، ج: محل استراحت صيادان در دشت و صحرا. بَراء: پاك و بيزار، اول شب يا اول روز از هر ماه و يا آخر از آن. بَرئ - بَريئُون و بُراء و بِراء و اَبْراء و اَبرِياء و بُرَاء، ج: پاك از چيزى، بيزار و به شده از بيمارى. بَرئِيَة - بَرئِيات و بَرِيَّات و بَرايا، ج مؤنث.