بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
(اَثَاْتُهُ) بِسَهّمٍ اِثائَةً، ن: زدم او را تير. اَصبَحَ فُلانٌ مُؤْتَثِياً: صبح كرد در حالتى كه رغبت به طعام ندارد. اُثْئِيَّة: جماعت (اَثَب(: درختيست )مخفف اَثْاَبَ). مِئْثَب - مَاثِب، ج: پلاس كوچك كه به خود پيچند، زمين نرم و هموار و بلند، نهر كوچك. (اَثَرَ) الْحَديثَ اَثْراً و اَثارَةً و اُثْرَةً، ض ن: نقل و روايت كرد سخن را - اثِر، ص. لا بَقِىَ مِنْكُمْ اثِرٌ: نماند از شما كسى كه نقل كند. لَسْتُ بِمَاْثُورٍ فى دينى: نيستم از كسانى كه نقل كرده شود از ايشان شرّ در دين. اَثَرَ الْفَحْلُ اَثْراً، ن: بسيار جست شتر نر بر ماده. بَعيرٌ مَاْثُورٌ، ص:شترى كه زيرپاى او خراشيده باشد. اَثِرَ عَلى اَصحابِهِ اَثَراً: ف برگزيد و انتخاب كرد براى خود چيزهاى نيكو را نه براى يارانش. رَجُلٌ اَثْرٌ و اَثِرٌ، ص. اَثِرَ يَفْعَلُ كَذا: شروع كرد كه بجا آورد چنين. اَثِرَ عَلَى الْاَمْرِ: قصد كرد بر آن كار. اَثِرَ لَهُ: از همه فارغ شده به آن مشغول گشت.