بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اَبْرَزَ الْكِتابَ: انتشار كتاب داد. بِراز: جنگ، زد و خورد. بُرُوز: نمايش، برجستگى، جلوافتادگى، پيش آمدگى، چهارچوب يا قاب گِرد. بارِز: برجسته، نمايان، بطور برجسته. نَقْشٌ بارِز: كتاب با حروف برجسته براى نابينايان. اِبْراز: عرضه، تقديم. مُبارِز: سلحشور. بَروَزَ: در چهارچوبه گذارد. بِرواز: چارچوبه. پَرُوستاتا: غده و عمل پروستات، ورم پروستات. يَوْمٌ بُرزَة: از روزهاى عربست كه در آن جنگ معروفى واقع شده. بَراز: صحرا و فضاى وسيع و جاى گشاده بى درخت. بِراز: پليدى مردم، غائط. تَبْريز: شهر معروف مركز آذربايجان. مَبْرَز: محل حاجت، مستراح. كِتابٌ مَبْرُوز: نامه بازگشاده. (بُرزَج( )معرب پُرزه): كرك روى بعض جامه ها مانند ماهوت. (بَرزَخ) - بَرازِخ، ج: بازداشت ميان دو چيز، حائل ميان دو چيز كه عبارت از دنيا و آخرت باشد، از وقت موت هر فرد تا روز قيامت، تنگه خاكى. بَيْنَهُما بَرزَخٌ لا يَبْغِيانِ (آيه): ميان آن دو حايلى است كه تجاوز نميكند. بَرازِخُ الْايمان: مابين اول ايمان و آخر آن، مابين شك و يقين.