فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بَرشَمَ: خاموش شد از غصه و اندوه و خشم، يا روى درهم كشيد و رنگ به رنگ شد.

بُراشِم: تيز نظر.

بُرشُوم و بَرشُوم: نوعى از درخت خرما.

بُرشُم: روى پوش.

بَرشَمَ فيه: به او خيره شد.

بَرشَمَ: قفل كرد، محكم بست.

برشَمَ الْمِسْمارَ: ميخ را پرچين كرد.

بُرشام: قرص نازكى از فطير، سرچسب، پرچ ميخ.

بُرشامُ الْاَدْوِيَة: قرص يا حب دارو.

بُرشامجى: پرچ كننده.

(بُراشِن): تيز نظر و پيوسته نگرنده.

بَرَشُوت: چتر نجات.

بَرَشُوتى: چترباز.

(بَرِصَ) بَرَصاً، ف: پيس اندام شد.

اَبْرَصَهُ اللّه: پيس اندام گرداند او را خدا.

اَبْرَصَ: بچه پيس زاد.

تَبْريص: سر تراشيدن، رسيدن باران بر زمين پيش از شيار كردن.

بَرَص: پيسى.

/ 5263