فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وَ اُبْرِءُ الْاَكْمَهَ وَالْاَبْرَصَ (آيه(: باذن خدا كور مادرزاد و شخص پيس را شفا ميدهم )عيسى گفت).

تَبَرَّصَ الْاَرضَ: تمام گياه زمين را چرانيد.

بَرص: جانور كوچكى است كه در چاه باشد، مارمولك، سوسمار.

اَبْرَص: جذامى، آدم موى سفيد زال، پيس اندام.

مُسْتَشْفَى الْبَرَص: جذام خانه.

بُرصُلُ الْقماش: سجاف جامه.

بَرَص: بيمارى پيس از فساد مزاج، سفيدى زخم بهبود يافته چهارپا.

بُرصَة - بِراص، ج: خانه جن، محلى كه در ريگستان گياه نروياند.

بَريص: گياهى است، درخشيدن و تابش چيزى، پيس اندام.

سامٌ اَبْرَص - سَوامٌّ اَبْرَص و سَوامٌ بُرصَة و اَبارِص، ج: كربسه، چلپاسه (جائز است، كلمه اول )سام( را معرب استعمال كنند و مضاف بثانى )اَبْرَص( يا كلمه اول را مبنى بر فتح كنند و كلمه دوم را معرب و غير منصرف)

اَرضٌ بَرصاء: زمين گياه چريده.

حَيَّةٌ بَرصاء: مار پيس.

(بُرصُوم): غلاف شيشه، پاره پوست كه بر سر شيشه بندند.

(بَرَضَ) الْماءُ بُرُوضاً: كم آب برآمد از چشمه.

بَرَض النَّباتُ: روئيد گياه و ممكن شد چريدن آن.

بَرَضَ الْبارِضُ: برآمد اول گياه از زمين كه تشخيص از كدام جنس است داده نميشود.

بَرَضَ لى مِنْ مالِهِ بَرضاً: اندك داد مرا از مال او.

/ 5263