فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تَبَرطَلَ: رشوت گرفت.

بَرطَلَ الْحَوْضَ: سنگ برطيل نهاد برزِه حوض.

بَرطَلَ: تطميع كرد.

بَرطَلَة: رشوه دادن يا گرفتن.

بُرطُل: كلاه اُسقُفى.

بُرطُلَة: سايه بان تنگ.

بِرطيل - بَراطيل، ج: سنگ يا آهن دراز و پهن كه بدان سنگ آسيا را دندانه كنند، رشوت و ارتشاء.

بَرطَلَة، بَرطيل: رشوه.

مُبَرطَل: رشوه خوار، رشوه گير.

(بَرطَمَ) بَرطَمَةً: ورم و باد كرد از خشم و غضب.

بَرطَمَهُ: به خشم آورد او را.

بَرطَمَ الَّيْلُ: تاريك شد شب.

بَرطَمَ: آتشى شد، از جا در رفت، غرغر كرد.

فى قَوْلِهِ تَعالى وَ اَنْتُمْ سامِدُونَ قالَ هِىَ الْبَرطَمَةُ: او از خشم باد كرده (شمائيد ناآگاهان).

تَبَرطَمَ: به خشم آمد از سخن.

بَرطَم: عاجز در بيان و سخن.

بَرطَمَة: نوعى از بازى است.

بِرطام و بُراطِم: مرد لب ضخيم.

بَرطَمان: ظرف، كوزه.

بَرطُومُ السَّقْف: تير سقف.

مُبَرطَم: متكبر و غضبناك.

(بَرطَنَة): نوعى بازى.

(بَرَعَ) صاحِبُهُ بَرعاً، ن: غالب آمد يارش را.




/ 5263