فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تَبَرَّعَ بِالْعَطاءِ: سخاوت و دهش كرد كه بر او واجب نبود.

فَعَلَهُ مُتَبَرَّعاً: بجا آورد آن را به نظر ثواب.

بَرَعَ: ماهر بود، زبردست بود، خبره و استاد بود.

تَبَرَّعَ: داوطلب شد، آماده شد با رضا و رغبت، تقديم كرد.

بَريعَة: زن فضيلت يافته به جمال و عقل.

اَمْرٌ بارِع: كار نيكو.

هذا اَبْرَعُ مِنْهُ: اين ضخيم تر از آنست.

بارِع: ماهر، ورزيده، زبردست، خبره، حاذق.

بارِعَةُ الْجَمال: بسيار زيبا، دلربا، دلكش، فريبا، نازنين.

بَراعَة: مهارت، زبردستى، خبرگى، تخصص.

تَبَرُّع: شركت در كمك و دستگيرى، اعانت، بخشش، انعام، هديه.

مُتَبَرِّع: بخشنده، شركت كننده در كار خير.

(بُرعُث) بَراعِث، ج: حلقه دُبُر.

(بِرعِس): ماده شتر پر شير.

بِرعيس: شكيبا بر سختى و بلايا، ماده شتر نجيب و پر شير.

(تَبَرعُص): حركت و اضطراب كردن كسى زير كسى، به خود پيچيدن مار.

(بُرعُل(: بچه كفتار، بچه ونك كه پدرش شغال باشد )ونك حيوانيست مانند قاقم و آن را فنك هم گويند).

(بَرعَمَتْ) و تَبَرعَمَتِ الشَّجَرَةُ: شكوفه آورد درخت.

بُرعُم و بُرعُمَة و بُرعُوم و بُرعُومَة - بَراعيم، ج: شكوفه و غنچه ناشكفته، غلاف ميوه.

(بَرِغَ) بَرَغاً: به ناز و نعمت زندگانى كرد.

بَرغ: لعاب.

/ 5263