بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
بَرقِيَّة: تلگرام، نامه تلگرافى. بُراق: اسب بال دار، ذوالجناح، درد اعصاب. اَبْرَق: ساروج شنى، شِفته. اِبْريقُ الشَّاى: قورى چاى. اِبْريقُ الْقَهْوَة: قهوه دان. اِبْريقُ الشَّراب: تنگ دردار و دسته دار. اِبْريقُ الْغَسيل: آفتابه لگن. مُبْرِقَة: دستگاه مخابره. بُرقُوق: آلوئيست كوچك. اِسْتَبْرَق: پارچه كه به طلا بافته شده يا پارچه ضخيم يا لباس حرير ضخيم، يا تسمه سرخ مانند زههاى كمان. تَباريق: خوراك كم روغن. مَبْرَقُ الصُّبْح - مَبارِق و مَباريق، ج: وقت طلوع صبح. (بَرقَحَة): زشتى روى. (بَرقَشَ) عَلَىَّ فِى الْكَلامِ بَرقَشَةً: آميخت و مخلوط ساخت بر من سخن را. بَرقَشَ فِى الْاَكْل: خوردن گرفت و آميخت آن را. بَرقَشَة: پريشان و پراكنده شدن، رنگ به رنگ گرديدن، رنگارنگ كردن. تَبَرقَشَ لَنا: رنگ به رنگ و خوش نما گرديد. بِرقِش: پرنده اى است كوچك سبزرنگ. اَبُو بَراقِش: پرنده اى است كوچك بيابانى مانند خارپشت. مُبَرقَش: رنگارنگ. (بَرقَطَ) الشَّىْ ءَ: پراكنده كرد آن را.