فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بارِكْ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ: هميشه بدار آنچه داده از بزرگى و كرامت براى پيغمبر (ص) و آل او.

بارَكَ عَلَيْهِ: مداومت كرد بر آن.

مُبارَكَة: گندم خوشه دراز.

اَللَّيْلَةُ الْمُبارَكَة: شب نيمه شعبان.

بَرَّكَ الْبَعيرُ: فرو خوابيد شتر.

بَرَّكَ الْماءُ فِى الْاَرضِ: آب در گودال جمع شد.

بارَكَ لَهُ: به او تبريك گفت.

تَبَّرَكَ بِه: خير و بركت خواست.

تَبْريك: دعا كردن كسى را به بركت.

تَبَرَّكَ بِهِ: ميمنت گرفت به آن.

رَجُلٌ مُتَبَّرَكٌ: مرد اعتماد كرده به چيزى و الحاح نماينده.

تَبارَكَ اللَّهُ: پاك و منزه است خدا.

اِبْتَرَكَ: نيك شتافت.

اِبْتَرَكَ الصَّيْقَلُ: صيقل زننده بر آلت صيقل زدن خميده شد.

اِبْتَرَكَتِ السَّحابَة: بسيار باريد ابر.

اِبْتَرَكَتِ السَّماءُ: پى هم باريد آسمان.

اِبْتَرَكَ عَلى عِرضِهِ: عيب كرد و دشنام داد بر ناموس او.

اِبْتَرَكُوا فِى الْقِتالِ: در جنگ به زانو نشستند.

اِبْتِراك: كسى را به زير سينه گرفتن.

بَرَك - بارِك واحد - بارِكَة، مؤنث - بُرُوك، ج: شتران بسيار يا خفته آنان، سينه و باطن آن، پوست سينه شتر كه در خفتن به زمين متصل شود.

/ 5263