فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مَبْرَك - مَبارِك، ج: جاى خواب شتران.

(بِركار) و بيكار: پرگار معروف كه به آن دوائر رسم كنند.

(بُركان): كوه آتش فشان.

(بَركَعَ) بَركَعَةً: بريد و بر زمين زد يا بر چهار دست و پا ايستاد، بر دو زانو افتاد.

تَبَركَعَ: به نشستگاه افتاد.

بُركُع: مرد كوتاه، كره شتر كه گردنش به زمين نرسد.

بُركُوع: گرسنگى سخت.

(بَرَمَ) الْاَمْرَ بَرماً، ن: استوار كرد كار را.

بَرِمَ بِهِ بَرَماً، ف: عاجز شد و بيقرارى كرد از اندوه.

بَرِمَ بِحُجَّتِهِ: قصد آوردن حجت و دليل كرد بيادش نيامد.

بَرم، اِبْرام: محكم كردن.

اَمْ اَبْرَمُوا اَمْراً فَاِنَّا مُبْرِمُونَ (آيه): يا كارى را محكم كرده اند پس ما محكم كنندگانيم.

اَبْرَمَهُ اِبْراماً: عاجز كرد و بستوه آورد او را.

اَبْرَمَ الْاَمْرَ: محكم كرد كار را.

اَبْرَمَ الْحَبْلَ: تابيد دوتاه ريسمان را.

اِبْرام: لباس را ريسمان دوتاه تابيدن.

بَرَمَ الْحَبْلَ: پيچيد، تابيد، نورديد.

بَرَمَ، اَبْرَمَ: تصويب كرد، تصديق كرد، تثبيت كرد.

اَبْرَمَ: دور زد، چرخيد، سر به راست و چپ نزد.

مُبْرِم: چيننده ميوه درخت طاق، ديگ سنگى تراش، يا كننده سنگ ديگ از كوه، مرد حريص بيمزه گوى.

مُبْرَم: جامه كه دوتاه بافته باشند و نوعى از ريسمان و جامه دوتاه برهم تافته.

تَبَرَّمَ بِهِ: بستوه آمد و ملول گرديد.

/ 5263