فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
(بَرمَق): ستون كوچك گچ برى شده.
بَرمَقُ الْعَجَلَة: پره چرخ.
(بَرنامَج(: فهرست صورت، جدول، سياهه، )معرب برنامه).
بَرنامَجُ الدَّراسَة: دوره تحصيلات.
(بَرنَج(: )معرب برنك( تخمى است )عطاران برنج كابلى گويند).
بارَنْج: (جوزالهند) نارگيل معروف.
(بَرُنْجُك): نوار ابريشمى سياه.
(بِرِنْد( و بِرَنْد: برق شمشير و جوهر آن )معرب پرنك).
سَيْفٌ بِرِنْد: شمشير نشان قديم دار، تيغ جوهردار.
مُبْرَنْدَة: زن پرگوشت.
(بُرُنْز): مفرغ.
(تَبَرنَسَ) الرَّجُلُ: بارانى كلاه دار پوشيد.
بُرنُس: كلاه دراز، لباس كلاه دار از پيراهن و بارانى وغير، شب كلاه.
بَرنَساء و بَرناساء: مردم.
بُرنُسُ الْحَمام: قطيفه پالتوئى حمام.
پِرِنْس: امير، شاهزاده.
پِرِنْسيسَة: شاهزاده خانم.
(بَرنشاء): مردم.
(بُرنُوف): گياهى است كه فارسى آن شابانه است.