بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
(بَرنِىّ(: )معرب برنيك) خرمائيست نيكو. بَرنِيَّة - بَرانِىّ، ج: ظرفيست از سفال يا از شيشه، خروس جوان. (بُرنيطَة): كلاه فرنگى، كلاه خود، كلاه بلندى كه در مراسم بر سر گذارند، حباب چراغ، آرايش سر و گوش و در و پنجره، تورى پشت دَر و پنجره. (بَرنيق): گل و لاى نهر، نوعى از قارچ. (بَرِهَ) بَرَهاً، ف: جسم او به حال خود آمد بعد از بيمارى و سرخ و سفيد گرديد، پرگوشت و نازك پوست شد، اَبْرَه و بَرهاء، ص: مذكر و مؤنث. اَبْرَهَ اِبْراهاً: برهان آورد و غالب شد بر مردم. بَرهَة و بُرهَة: روزگار، زمان طويل. اَبْرَهَة: نام صاحب فيل كه قصد خرابى خانه كعبه داشت. بُرهَة: حين، هنگام، وقت، مدت، زمان كوتاه. بُرهِىّ: آنى، فورى، برقى. بَرَهُوت: چاهى عميق در حضر موت كه ارواح كفار در آنست. بَرَهْرَهَة: زن سفيد جوان نازك اندام با گوشت. (بَرهَمَة) و بُرهَمَة: پيوسته نگريستن و مژه نزدن، غنچه و شكوفه نشگفته بر درخت. اِبْراهيم: نام خليل الرحمن عليه السلام. اِبْراهيمى: خرمائى است سياه. بَراهِمَة: طائفه اى هستند كه بر خدا ارسال پيغمبران را جايز نميدانند و معبود آنان برهما است. (بَرهَنَ) عَلَيْهِ: حجت قائم كرد بر وى.