فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بُرهان: روشن، حجت، دليل، بيان واضح.

قَدْ جائَكُمْ بُرهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ (آيه): بتحقيق آمد شما را دليل روشنى از خداوندتان.

مُبَرهَنٌ عَلَيْهِ: به ثبوت رسيده.

(بِرواز(: )عربى آن اِطار و كفاف) آنچه احاطه دارد به چيزى مانند قاب آئينه و غيره.

پَرُوتِستو: اعتراض رسمى، احتجاج، واخواست كرد، گواهى نكول برات را خواست.

پَرُوتُوپلازم: جرم زنده، پروتوپلاسم.

پَرُوتُوكُول: صورت مجلس سياسى.

(بَراهُ) اللَّهُ بَرواً، ن: آفريد او را خدا.

بَرَوْتُ النَّاقَةَ و اَبْرَيْتُ: حلقه كردم در بينى شتر.

بَرو: تراشيدن تير و چوب و قلم و غيره.

ناقَةٌ مُبَراةٌ: ماده شترى كه در بينى او حلقه كرده شده.

بُرَة - بُرىً و بُرات و بُرين و بَرين، ج: حلقه بينى شتر از مس و موى و غيره، هر حلقه مانند خلخال و دست بند.

بُرَةٌ مَبْرُوَّةٌ: جوف بينى شتر تراشيده شده.

(بَرَى) السَّهْمَ بَرياً، ص: تراشيد تير را.

بَرَى الشَّىْ ءُ: آشكار و ظاهر شد.

بَرَى الدَّابَّةُ: لاغر شد و گوشت او ريخت.

اَبْرَيْتُ الْبَعيرَ: خراشيدم جوف بينى شتر را.

بَراهُ السَّفَرُ: مانده و لاغر كرد او را سفر.

اَبْرى اِبْراءً: به خاك و نيشكر رسيد.

باراهُ مُباراةً: برابرى و نبرد نمود با وى در كارى.

بارى اِمْرَاَتَهُ: صلح كرد بر جدائى با زن خود.

تَبارَيا: با هم معارضه كردند.

اِبْتَرَى السَّهْمَ: تراشيد تير را.




/ 5263