فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
اِنْبَرَى السَّهْمُ: تراشيده و درست شد تير.
اِنْبَرى لَهُ: پيش آمد او را.
بَرىً: خاك.
بَراة و مِبْراة: كارد كمان تراش.
بُراء و بُرايَة: تراشه.
بارى: بوريا، حصير.
سَهْمٌ بَرِىٌّ: تير نيكو تراشيده.
بَرِيَّة: آفريدگان.
بَرَّاء: تيرگر.
بُرُوَّة: سركشتى.
بَروَة: تكه صابون، دهنه اسب، لگام، ماله گچ كار.
بَرى بالِحَك: سائيد، فرسود، مالش داد.
بارى: رقابت كرد، هم چشمى كرد.
تَبارُوا: با هم مسابقه دادند، هم چشمى كردند.
اِنْبَرى لَهُ: به مبارزه طلبيد، اعتراض كرد.
بَرَّائَة، مِبْراة: چاقو، قلم تراش، مدادتراش.
مُباراة: مسابقه.
پَريتُون: پرده صفاق.
(بَزَّ) بَزًّا، ن: غلبه كرد، ربود و گرفت چيزى به ستم.
بَزّيزى: غلبه و دست درازى.