فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(ا): حرف نداء كه براى دور يا بمنزله دور مثل خواب و غافل استعمال مى شود.

اَقَرَاْتَ خِطامى: آيا نامه ام را خواندى.

اَما رَاَيْتَ اَخى: آيا برادرم را نديدى.

(اَلِف): نخستين حرف الفباى عربى.

لايَعْرِفُ اِلاَلِفَ مِنْ الْباءِ: الف را از باء تشخيص نمى دهد.

(آب): ماه هشتم ميلادى كه ابتداى آن ژانويه است.

(اِباء): امتناع، خوددارى، كراهت مطلق.

(اَبائَة) - اباء جْ: نى كه از آن حصير بافند.

(اَبَّ) لِلسَّيْرِ اَبّاً و اَبيباً و اَباباً و اَبابَةً ض ن: مهياى رفتن شد.

اَبّ اِلى وَطَنِهِ اَبّاًوَاَبابَةًواِبابَةً: آرزومند وطن شد.

اَبَّ يَدَهُ اِلى سِيفِهِ اَبّاً: دست به شمشير كرد تا بكشد آن را از غلاف.

اَبَّ اَبَّهُ، ن: قصد كرد مانند قصد او.

اَبَّتْ اَبابَتُهُ: راست شد راه او.

اَبَّ: شكست داد دشمن را به حمله شجاعانه كه ترسى در او نبود.

اَبَّ الشَّىْ ءَ: جنبانيد آن چيز را.

اَبَّتِ الرّيحُ اُبُوباً: وزيد باد.

اَبَّبَ: آوازبرآورد و فرياد كرد.

تَاَبَّبَ بِهِ: تعجب نمود از او و شاد شد.

اِئتَبَّ لِلسَّيْرِ: آماده شد براى رفتن.

اَبّ: گياه يا چراگاه يا هر آنچه كه بروياند زمين، سبزه.

اَباب: آب، سراب يا آنچه نوشيده شود.

اَبابْ وَ اِبابْ: مهيا بودن براى رفتن.

هُوَ فى اَبابِهِ: او در تهيه رفتن است.

اَبابَة و اِبابَة: راه.

اُباب: سيل و موج بزرگ.

اَباهُ بِالسَّهْمِ يَاْبَاُهُ: به تير زد او را.

اَبابَةَ (اَلْحَنينُ اِلَى الْوَطَنِ): دلتنگى براى ميهن.

/ 5263