فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مَاْثَرَة و مَاْثُرَة - مَآثِر، ج: بزرگوارى موروثى كه زبانزد مردم باشد.

مَآثِرُ الْعَرَبِ: مفاخر آنها.

مُؤَثَّر: فعال، كارآمد، با كفايت، نتيجه بخش، سودمند.

مُؤثَّرٌ فِى الْعَقْلِ: برانگيزنده احساسات و محرك آن.

مَاْثَرَة: كار نيك، عمل خير، شاهكار.

مَاْثُور: روايت شده، سينه به سينه.

قَوْلٌ مَاْثُور: سخن كوتاه، كلام موجز.

اَثَر: نشانه، بعد، پشت سر.

وَ اِنَّا عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ (آيه): ما طريقه ايشان را پيروى مى كنيم.

(اَثَفَهُ) اَثْفاً، ض: پيروى او كرد، راند و دفع كرد او را.

اَثَفَهُ، ض ن: طلب كرد آن را.

اَثَّفَ الْقِدْرَ تَاْثيفاً: ديگ را بر سه پايه نهاد.

مُؤَثَّف: مرد كوتاه پهناور، لطيف پرگوشت.

تَاَثَّفَهُ: احاطه كرد آن را، لازم گرفت آن را، دوستى كرد با وى، پيروى كرد او را، الحاح كرد بر وى، برانگيخت او را.

اُثْفِيَّة - اَثافىّ و اَثافى، ج: ديگ پايه، ديگدان، جماعت مردم، عدد بسيار.

ثالِثَةُ الْاَثافى: پاره سنگ متصل به كوه كه دو سنگ ديگر نهاده شود و ديگ را بر آن سه پايه نهند.

رَماهُ اللَّهُ بِثالِثَةِ الْاَثافى: مبتلا كرد او را خداى به بدترين بلاها گويى بلا را سه درجه كرد و هر درجه را يك پايه و چون به درجه سوم رسيد ديگر نهايتى نماند براى او.

هُوَ ثالِثَةُ الْاَثافى: او رأس فتنه است و فساد نميخيزد مگر از او.

اَثافى: ديگدان، چند ستاره ايست مقابل رأس القِدر (قِدر چند ستاره مستديره).

/ 5263