بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
(اَثَلَ) اُثُولاً، ض: اصل گرفت و استوار شد - اَثيل، ص. مَجْدٌ اَثيلٌ: بزرگى استوار. اَثَّلَهُ تَاْثيلاً: با اصل و استوار كرد آن را. مَجْدٌ و مالٌ مُؤَثَّلٌ، ص. اَثَّلَ الْمالَ: زكات داد مال را و اصل گردانيد آن را (يعنى بضاعت خود ساخت و سرمايه كرد و جمع آورد). اَثَّلَ مُلْكَهُ: افزود ملك خود را. اَثَّلَ اَهْلَهُ: پوشانيد اهل خود را بهترين لباس و احسان كرد به ايشان. اَثَّلَ الرَّجُلُ: صاحب مال بسيار شد. تَاَثَّلَ: اصل گرفت، محكم و استوار شد، گرفت خواروبار را. تَاَثَّلَ الرَّجُلُ: بزرگ شد مرد. تَاَثَّلَ الْمالَ: جمع آورد مال را. تَاَثَّلَ الْبِئْرَ: كند چاه را. تَاَثَّلَ الشَّىْ ءُ: فراهم آمد آن چيز. تَاَثَّلْتُهُ اَنَا: فراهم آوردم آن را. اَثْل - اَثْلَة واحد - اَثْلاث و اُثُول، ج: درخت شور گز به شكل. اَثَّلَ: صرفه جوئى كرد، رعايت اقتصاد كرد. اَثَل: ريشه دار، استوار، پابرجا. اَثْلَة - اِثال، ج: متاع و اسباب خانه، سازگار، خواروبار، سامان، بيخ و اصل. اَثَلَة: متاع و اسباب خانه. هُوَ يَنْحَتُ فى اَثْلَتِنا:او مى زند طعنه در اصل حسب ما.