فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بَسيلَة: مزه تلخى چيزى، پس مانده هر چيز.

بَسالَة: شجاعت، كراهت.

بِسِلِىّ: گياهى است داراى دانه و حب مانند باقلاى مصرى (ترمس) به شكل.

(بَسَمَ( بَسْماً، ض: لب خنده كرد )بقدرى كه دندان او نمايان شد).

فَتَبَسَّمَ ضاحِكاً (آيه): در اثر دانستن كلام مورچه لبخند زد باسِم و مُبْتَسِم ص: بشاش و خنده روى.

اِبْتَسَمَ و تَبَسَّمَ: لبخنده كرد.

تَبَسَّمَ الْبَرقُ: درخشيد برق.

ما بَسَمْتُ فِى الشَّىْ ءِ: نچشيدم آن را.

رَجُلٌ بَسَّام: مرد بسيار بشاش و بسيار تبسم كننده.

مَبْسَم: تبسم (خنده كه كمى دندانهاى جلو نمايان شود).

مَبْسِم: دندان جلو و پيشين.

تَكَلَّفَ الْاِبْتِسامَ: دروغى خنديد.

مَبْسَم: دهان.

مَبْسَمُ السّيجارَة: چوب سيگار.

مِبْسام: مرد بسيار تبسم كننده.

(بَسْمَلَ(: بَسْمَلَةً، بسم الله الرحمن الرحيم گفت: )ابتدا ميكنم بنام پروردگاريكه بخشاينده و مهربانست).

/ 5263