فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(بَشْتَخْتَه): صندوق كوچك.

بَشْتَخْتَه: تخته سياه كلاس درس.

(بَشَرَهُ) بَشْراً و بُشُوراً، ن: مژده داد او را.

بَشَر: روى پوست برداشتن، جماع كردن، بريدن موهاى زهار تا پوست آن پيدا شود، خوردن ملخ تمام روئيدنى را.

بَشِرَ بِهِ بَشارَةً، ف ض: مسرور و خوشحال شد به او.

بَشَّرَنى بِوَجْهٍ حَسَنٍ: ملاقات كرد مرا با گشاده روئى.

اَبْشَرَ اِبْشاراً: شاد شد.

اَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ (آيه): شاد شويد به بهشت.

اَبْشَرَتِ الاَرض: روئيدنى برآورد زمين.

اَبْشَرَتِ النَّاقَةُ: باردار شد ماده شتر.

اَبْشَرَ الْاَمْرَ: رونق داد كار را.

اِبْشار: مژده دادن، روى پوست برداشتن.

مُباشِر: ماديان طالب نر.

باشَرَ الْاَمْرَ: بخودى خود قيام كرد در آن كار.

بَشَرَ: رَنده كرد.

بَشَرَ الْعُودَ: پوست كند از چوب يا ميوه.

بَشِرَ بِهِ ولَهُ: ذوق كرد از او، خوشحال شد.

بَشَّرَ: خبر خوش رسانيد، تبليغ كرد.

باشَرَ الْاَمْرَ: كار را به عهده گرفت، درست كرد، از پيش برد.

باشَرَ الصَّناعَةً: صنعت را پيشه خود قرار داد.

اِسْتَبْشَرَ: به فال نيك گرفت، خوشبين بود.




/ 5263