فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ناقَةٌ بَشْكى: ماده شتر سبك رفتار و سبكروح.

بَشَّاك: بسيار دروغگوى.

بَشْكُور: سيخ بخارى، كفگيرك اجاق.

بَشْكير: حوله، قطيفه.

بَشلِّوس: حيوان ذره بينى، باسيل ميكروسكوپى.

(بَشِمَ) مِنْهُ بَشَماً، ف: بستوه آمد از آن.

بَشَم: سير شد از خوراك، دست كشيد، ناگوار شدن خوراك، پرخورى، سيرى.

بَشِمَ مِنَ الْاَمْرِ: بيزار شد، نفرت كرد از كارى.

اَبْشَمَ: تخامه شد، پر خورد.

اَبْشَمَهُ الطَّعامُ اِبْشاماً: ناگوار آمد او را خوراك.

بَشام - بَشامَة واحد: درختى است خوش بوى كه از چوب آن مسواك سازند و برگش موى را سياه كند.

(بَشْنُوقَة): كلاه زنان تارك دنيا.

(بَشْنين): گل نيلوفر آبى.

(بَشا) بَشْواً، ن: خوش خوى گرديد.

(بَصَّ) بَصيصاً، ض: درخشيد.

بَصَّ لى بِيَسير: داد مرا اندك.

بَصَّ الْماءُ و اَبَصَّ: تراويد و ترشح كرد آب.

/ 5263