فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بِصر: سنگ سفيد نرم.

بَصر و بِصر: سنگ درشت.

بَصَر - اَبْصار، ج: بينائى، چشم، دانائى، علم، احساس، ادراك، مشاهده.

وَ ما اَمْرُ السَّاعَةِ اِلاَّ كَلَمْحِ الْبَصَرِ (آيه): امر قيامت نيست مگر مانند اشاره چشم.

اَلْعامِلُ بِلا بَصَرٍ كَالرَّامى بِلاوَتَرٍ (حديث): عمل كننده بى علم مانند تيرانداز بى كمان است.

صَلوةُ الْبَصَرِ: نماز مغرب و صبح (به جهت آنكه مابين روشنائى و تاريكى گذارده ميشود).

بَصرَة و بِصرَة و بَصَرَة و بَصِرَة: شهر معروف در عراق.

- بِصار، ج: زمين درشت، سنگ سفيد نرم.

بَصرَتان: بصره وكوفه.

بُصرَة: زمين سرخ پاكيزه، اندك اثر شير گوسفند.

لَمْحٌ باصِرٌ: نگاه تيز و تند.

باصِرَة: چشم، بينائى.

باصَر: پالان كوچك.

طويلُ الْبَصَر: دوربين.

قَصيرُ الْبَصَر: نزديك بين.

مَدَى الْبَصَر: چشم رس.

كَلَمْحِ الْبَصَر: به يك چشم بهم زدن.

بَصَرِىّ: وابسته به چشم.

عِلْمُ الْبَصَرِيَّات: چشم پزشكى.

تَبَصُّر: انديشه، دقت، ملاحظه، رعايت.

مِبْصار: دوربين.

مُباصَرَة: دوربينى، تلويزيون.

بَصير - بُصَراء، ج: بينا، نابينا، دانا و دانشمند، يكى از اسماء خداوند.

/ 5263