فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
بَطَّلَ، اَبْطَلَ: لغو كرد، بى اثر ساخت، پوچ كرد، فسخ كرد.
تَبَطَّلُوا بَيْنَهُمْ: گرفتند باطل را نوبت به نوبت.
رَجُلٌ بَطَلٌ - اَبْطال، ج: مرد دلاور و شجاع.
بَطَلَة: زن دلير، جادوگران.
باطِل - اَباطيل، ج: ناچيز، ضدحق، شيطان، ساحر.
بَطالَة و بُطُولَة: دليرى.
بَطالَة: بيكارى، هزل.
رَجُلٌ بَطَّال: مرد ناچيز، معطل، بيكار، دلاور.
اُبْطُولَة و اِبْطالَة: باطل.
بَطَل: شهسوار، دلاور، جهان پهلوان.
بُطْل، بُطْلان: دروغ، سخن دروغ، بى اعتبارى، پوچى، بى فايده گى، بى مصرفى، بيهوده گى.
باطِل: بى نتيجه، ياوه، بى ارزش، بى فائده، غير مؤثر.
تُهْمَةٌ باطِلَة: تهمت دروغ، ناروا.
بَطَّال: بيكار، بى مصرف، بى ارزش، پست.
بِطالَة: روز تعطيل، روز بيكارى.
اِبْطال الْغاء: براندازى، نسخ.
بَطْليمُوس: ستاره شناس معروف.
بَطْليمُوسى: هيئت بطلميوس.
بُطَّلات: سخنان بيهوده، تُرَّهات.
(بُطْم) و بُطُم: ميوه درختيست كه آن را بن گويند مانند فلفل.