فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(بَطَنَ) بُطُوناً، ن: نهان و مخفى شد.

بَطَنَهُ الدّآءُ و بِهِ: اثر كرد بيمارى در باطن او.

بُطِنَ الرَّجُلُ ، ل: شكم آن مرد دردمند شد.

- مَبْطُون،ص.

بَطِنَ: شكم بزرگ پيدا كرد.

اَبْطَنَ: پنهان كرد، مخفى داشت.

بَطَنَهُ و لَهُ بَطْناً و بَطَّنَهُ: بر شكم او زد.

بَطْن: درون و وسط رودخانه درآمدن، شناختن حقيقت چيزى.

بَطِنَ بَطَناً، ف ك: شكم بزرگ گرديد.

اِذْ اَنْتُمْ اَجِنَّةٌ فى بُطُونِ اُمَّهاتِكُمْ (آيه): آنگاه كه شما در شكمهاى مادران جنين بوديد.

اَبْطَنَ الثَّوْبَ و بَطَّنَ: آستر كرد جامه را.

اَبْطَنَ الْبَعيرَ و بَطَنَ: تنگ شتر را بركشيد.

اِبْطان: كسى را محرم خود گرفتن، شمشير زير بغل گرفتن.

باطَنَهُ مُباطَنَةً: با هم مشورت كردند تا از راز همديگر آگاه شوند.

تَبْطينُ الْلِّحْيَةِ: ستردن موى زير چانه، ريش زدن.

مُبَطَّن: باريك شكم.

مُبَطَّنَة: اسب پشت و شكم سفيد.

تَبَطَّنَ الْكَلاءَ: داخل گرديد به چراگاه.

تَبَطُّن: كسى را در زير خود گرفتن، دانستن حقيقت كارى.

اِبْتَطَنَ النَّاقَةَ عَشَرَةَ اَبْطُنٍ: ده شكم كُرِه گرفت از ماده شتر.

اِسْتَبْطَنَ اَمْرَهُ: محرم راز او شد.

/ 5263