فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
بِطْنَة: خوش گذرانى، عياشى.
بَطْنِيَّةُ الْعَقْد: زير طاق، سقف.
بِطان: تنگ چارپايان.
بِطانَةُ الْاَمير: ملتزمين ركاب، درباريان، خدم و حشم.
بَطَّانِيَّة: پتو.
فى باطِنِ الْاَمْرِ: درحقيقت واقع، راستش را بخواهيد.
اَجَّرَ مِنْ باطِنِهِ: مستأجر اجاره داد.
باطِناً: از ته دل، كاملاً.
باطِنى: داخلى، نهانى، درونى، نهفته، پوشيده.
باطِنِيَّة: نام دسته از ملاحده كه خود را به شيعه بسته بودند.
بِطان - اَبْطِنَة و بُطُن، ج: بز ماده.
عَريضُ الْبِطان: فراغ بال، راحت و آسوده خاطر.
بِطانَة: راز نهانى، ميانه شهر، آشناى محرم، آستر جامه.
لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ (آيه): از غير خودتان همراز و محرم نگيريد.
بَطين: شكم بزرگ، توانگر، دور.
بُطْنانُ الْجَنَّة: ميانه بهشت.