بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اَجَجَ، م: حمله كرد بر دشمن (ترك ادغام و بودن از باب منع برخلاف قياس). اَجَّجْتُ النَّارَ تَاْجيجاً: برافروختم آتش را. تَاَجَّجَتِ النَّارُ و اِئْتَجَّتْ اِئْتِجاجاً: زبانه زد آتش و برافروخته گرديد. تَاَجَّجَ النَّهارُ و اِئْتَجَّ و تَاَجَّ: سخت گرم گرديد روز (در سوّمى ملحق به رباعى است به زيادتى تاء) اَجيج: زبانه آتش. اَجُوج: روشن و تابان. اَجاج: تند، تيز، دهن سوز، ماهى شور. اَجَّاج: گرم، سوزان، برافروخته، باحرارت. اَجيج: افروختگى، شعله فروزان. ماءٌ اُجاج: آب شور و تلخ. اَلْقُومُ فِى اَجَّة - اِجاج، ج: آن گروه در سوزش و سختى گرما هستند. يَاْجُوج: كسى كه آتش افروزد و فساد انگيزد. يَاْجُوج و مَاْجُوج: دو گروهند از فرزندان يافث بن نوح. لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ اُجاجاً (آيه(: اگر مى خواستيم آن را )باران) تلخ و شور قرار مى داديم. (اَجَاَ)، م: بگريخت. (اَجاح) و اُجاح و اِجاح: پرده. (اَجَدَهُ) اللَّهُ: قوى پشت گرداند او را خداى. ناقَةٌ مُؤْجَدَةٌ: ماده شتر قوى پشت. بَناءٌ مُؤْجَدٌ: بناى محكم و استوار. اِجاد: طوق كوتاه. اِجِد: كلمه اى است كه شتران را به آن رانند و زجر كنند. ناقَةٌ اُجُدٌ: ماده شتر قوى كه مهره هاى پشت او با هم ديگر پيوسته. (اَجَرَهُ) اَجْراً، ض ن: پاداش داد او را.