بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
بِظر: رايگان و هدر. بُظْرَة: برآمدگى ميان لب بالا. بُنْظُر: گوشت پاره ميان دو لب فرج. بَيْظَر: گوشت پاره ميان دو لب فرج، دشنام داده شده. بُظارَة: برآمدگى كوچك وسط لب بالا، گوشت پاره ميان دو لب فرج. بَظارَة: آنچه كه ختنه كننده باقى گذارد در زن، برآمدگى ميان لب بالا، سر پستان گوسفند. بُظارَةُ الشَّاة: گوشت پاره كنار فرج گوسفند. اَبْظَر: ختنه ناكرده، مرديكه ميان لب بالا و پائين او برآمدگى باشد. اَمَةُ بَظْراء - بُظُر، ج: كنيزى كه بظر او دراز باشد. بِظْريرَة: زن بى شرم و بى حيا و زبان دراز. (بَظْرَم): انگشترى. تَبَظْرَم: احمقى را گويند كه در موقع تكلم با مردم به انگشترى كه در دست دارد اشاره كند. (بِظْماج): جامه كه ميانه يا دو طرف آن مخمل باشد و ديگر مواضع آن ساده. (بَظا) لَحْمُهُ بَظْواً، ن: فرو ريخت گوشت وى.