فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
بَعْث: فرستادن، زنده نمودن، بيدار كردن، پراكنده نمودن، برانگيختن.
وَ اَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ (آيه): هر آينه خداوند برمى انگيزاند آنچه در قبرها آرميده اند.
بَعِثَ، ف: بيدار ماند.
اِبْتَعَثَهُ: برانگيخت او را و فرستاد، بيدار كرد.
تَبَعَّثَ مِنْهُ الشِّعْرُ: برآمد و روان شد از او شعر.
اِنْبَعَثَ: برانگيخته و فرستاده شد، صادر شد، زنده شد، دوباره برخاست، ناشى شد.
اِذَاانْبَعَثَ اَشْقيها (آيه): هنگاميكه شقى ترينشان برانگيخته شد.
اِنْبَعَثَ فُلانٌ لِشَاْنِهِ: برخاسته بكار خود رفت.
اِنْبِعاث: شتافتن، برآمدن، روان شدن.
تَباعَثُوا عَلَى الشَّىْ ءِ: يكديگر را بر كارى برانگيختند.
بَعَثَ: نمايندگى داد، روانه كرد، خارج كرد، بيرون ريخت، انداخت، بيدار كرد، نيروى تازه داد، وادار كرد، تحريك كرد، بر آن داشت، زير و روى كار را سنجيد.
بَعْث و بَعَث - بُعُوث، ج: لشگر و گروهى كه به محلى فرستند.
بَعْث، بِعْثَة: هيئت اعزامى.
باعِث: انگيزه داعى، موجب، علت، غرض.
اِنْبِعاث: پرتو تجلى، صدور، ظهور.
مَبْعُوث: برانگيخته، مأمور، نماينده، وكيل.
يَوْمُ الْبَعْث: روز قيامت.
بَعِث: شب بيدار و تهجدگذار.
بَعيث و مَبْعُوث: فرستاده.
باعِث: فرستنده، برانگيزاننده، از نامهاى خداى تعالى.
باعُوث: نماز طلب باران است (لغت سريانى است).
مَجْلِسُ الْمَبْعُوثين: مجلس عوام.
(بَعْثَرَ) بَعْثَرَةً: نگاه كرد و تفتيش نمود.