بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اَبْعَدَهُ: دور كرد او را. اَبْعَدَهُ اللَّهُ: دور دارد او را خدا از خير. اِبْعاد: دور رفتن. باعَدَهُ مُباعَدَةً و بِعاداً: دور كرد او را و دور شد. بَعَّدَهُ تَبْعيداً: دور كرد او را. تَبَعَّدَ: دور رفت. تَباعَدَ و اِسْتَبْعَدَ: دور شد. اِسْتَبْعَدَ الشَّىْ ءَ: دور شمرد او را. اِسْتِبْعاد: دورى جستن. اِسْتَبْعَدَ: انداخت، فرو گذارد، مستثنى كرد، كنار گذارد. اِسْتَبْعَدَ الْاَمْرَ: آن كار را بعيد دانست. اِبْتَعَدَ: دورى جست، پرهيز كرد، جدا شد. بَعْد: ضد قبل، پس. بُعْد: دورى، مرگ، لعنت، رأى.