فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وَ لِمَنْ جاءَ حِمْلُ بَعيرٍ (آيه): هركس آن را بياورد براى اوست بار يك شتر.

بُعار: ميوه درخت كنار.

بَعير - اَبْعِرَة و اَباعِر و اَباعير و بُعْران و بِعْران، ج: شتر 9 يا چهار ساله، هر بار بردار و خر.

مَبْعَر و مِبْعَر - مَباعِر، ج: چرب روده و جاى پشگل.

مِبْعار: گوسفندى كه بر دوشنده پشگل افكند.

(تَبَعْرُص): جنبيدن و طپيدن، يا طپيدن عضو بريده.

(بَعْزَقَ) الشَّىْ ءَ: پريشان و متفرق كرد آن را.

بَعْزَقَ: تباه كرد، بر باد داد، تلف كرد.

مُبَعْزِق: ولخرج، مسرف، پول تلف كن.

(بَعُوس) - بَعائِس و بِعاس، ج: ماده شتر لاغر كه شير آن خشك شده باشد.

(بَعَصَ) بَعْصاً، م: لاغر شد و اضطراب كرد.

تَبَعَّصَ - و تَبَعْصَصَ: اضطراب كرد.

تَبَعْصُص: بخود پيچيدن مار زخم خورده.

بُعْصُوص و بَعْصُوص: لاغر، حقير، استخوان نشستگاه.

بُعْصُوصَة: جانورى كوچك سفيد درخشان.

(بُعِضُوا) الرِّجالُ، م ل: اذيت پشه يافتند.

اَبْعَضُوا: در زمين ايشان پشه ها زياد شدند.

بَعَّضَهُ تَبْعيضاً: بخش بخش و بهره بهره گردانيد آن را.

تَبَعَّضَ: قسمت قسمت گرديد.

تَبَعْضُض: گرفتن بعضى بعضى ديگر را.

/ 5263