فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
اِبتِعاق: سخت باريدنِ ابر.
اِبتَعَقَ عَليكَ الشيئُ: ناگاه فرود آمد بر او.
اِنْبَعَقَ فُلانٌ بِالْجُودِ: عطا كرد.
اِنْبِعاق: سخت فرو ريختن ابر باران را، و ناگاه به سخن درآمدن، پرگوئى كردن.
باعِق: سخت صدا كننده، سيل بزرگ.
بُعاق: شدت صداى باران قطره درشت، سيل بزرگ.
مَبْعَقُ الْمَفازَة: بيابان وسيع.
عُقابٌ بَعَنْقاةٌ: عقاب تيز چنگال.
(بُعْقُط) و بُعْقُوط: كوتاه قامت.
بُعْقُوطَة: كلوله سرگين.
(بَعِكَ) الرَّجُلُ بَعَكاً، ف: درشت و خشك بدن گرديد.
بَعَكَهُ بِالسَّيْفِ، م: زد اطراف او را با شمشير.
باعِك: احمق.
بُعْكُوك: سختى گرما، ميانه چيزى، غبار، ازدحام، بسيارى شتران.
بُعْكُوكُ الْقَوْم: علامات فرود آمدن قوم كه بعد از رفتن باقى ماند.
بُعْكُوكَةُ الصَّيفِ وَ الشِّتاءِ: اجتماع حرارت و سرما.