فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ بزرگ جامع نوین عربی به فارسی - نسخه متنی

احمد سیاح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وَ الصَّبِىُّ يَبْغَشُ اِلَيْهِ: كودك سوى او مى خيزد.

بَغْش: پيدا آمدن ذرات هوا در روزن و سوراخ از آفتاب.

اِبْغاش: باران ضعيف رسانيدن زمين را.

بَغْش: باران آهسته نرم كه روان نشود.

مَطَرٌ باغِش: باران ضعيف.

(بَغِضَهُ) بَغَضاً، ف: دشمن داشت او را.

بَغِضَ جَدُّكَ: واژگون شود بخت تو.

نَعِمَ اللَّهُ بِكَ عَيْناً و بَغِضَ بِعَدُوِّكَ عَيْناً: خوش گرداند خدا تو را و خوار دارد دشمن تو را.

بَغُضَ بَغاضَةً، ك ن ف: دشمن روى شد.

اَبْغَضَهُ: دشمن داشت او را.

تَباغُض و مُباغَضَة: دشمنى كردن با يكديگر.

بَغَّضَهُ اِلَيْهِ تَبْغيضاً: دشمن گردانيد او را به وى.

تَبَغَّضَ: دشمنى نمود.

قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ اَفْواهِهِمْ (آيه): كينه توزى از گفتارشان پيدا است.

بُغْض: دشمنى.

بِغْضَة و بَغْضاء: دشمنى سخت.

بَغيض: دشمن.

مُبْغَض: كَريه، تنفرآميز، نفرت انگيز.

مَبْغُوض: مكروه، منفور.

/ 5263